loading...
rezatahan
rezatahan بازدید : 229 یکشنبه 19 تیر 1390 نظرات (0)

الفباي آموزش سلامت جنسي در مدارس

گفتگو با دکتر اکبر رهنما در باره نقش مشاوران مدارس در آموزش سلامت جنسي - نرگس عزيزي

اگر امروز زن و شوهرهايي را مي‌بينيم که علي‌رغم عشق و عاطفه کافي نسبت به هم، قدرت برقراري ارتباط صحيح عاطفي و زناشويي ندارند، بايد به زمان کودکي و نوجواني آنها بازگرديم. زماني که نخستين پايه‌هاي تربيت رواني و عاطفي فرد گذاشته مي‌شود و اگر از همان زمان اين پايه‌ها به درستي گذاشته نشود، ممکن است فاجعه بزرگي در انتظار خانواده‌ها و جامعه‌مان باشد. مدرسه نه تنها فارسي و رياضي بلکه مي‌تواند موضوعات بسيار گسترده‌تري را نيز به فرزندان ما به صورت مستقيم و غيرمستقيم آموزش دهد. از جمله اين موارد آموزش مسايل مرتبط با سلامت جنسي است. در مورد اين موضوع و نقش مشاوران در اين زمينه با دکتر رهنما، روان شناس و عضو هيأت علمي‌دانشگاه شاهد و پژوهشگرکلينيک سلامت جنسي خانواده گفتگو کرديم...


سلامت : مشاوران مدارس به چه شکل مي‌توانند در امر سلامت جنسي نقش داشته باشند؟ آيا اصلا آنها اين صلاحيت را دارند که وارد حيطه خطير آموزش سلامت جنسي شوند؟

بخشي از وظايف مشاور در مدارس، دادن همين آگاهي‌ها است. يکي از روش‌هاي موثر نيز همين بحث‌هاي عمومي ‌و آگاهي بخشي کلي است که قدم اول پيشگيري به حساب مي‌آيد و بحثي است که همه به آن نياز دارند و البته قبل از زماني که فرد مشکل جنسي پيدا کند. به ويژه اينکه در جامعه ما مسايل جنسي حالت تابو دارد. اين آگاهي بخشي را مي‌شود در قالب آموزش‌هاي رسمي‌ و با بهانه قرار دادن مسايلي که حتما بايد آموزش داده شود، مثل ايدز يا بحث اعتياد، مطرح کرد چون مسايل جنسي مسايلي هستند مرتبط با ساير جنبه‌هاي زندگي. مي‌تواند مشاوره‌هاي فردي باشد يا مشاوره‌هاي گروهي يا آموزش‌هاي گروهي براي دانش‌آموزان راهنمايي يا دبيرستان و يا انتشار بروشورهايي که خود مشاور مي‌تواند در اين زمينه تهيه کرده باشد. البته هر مشاوري در مدرسه به عنوان اينکه مشاور است نمي‌تواند مسايل جنسي را آموزش دهد، ممکن است لازم باشد از مشاور ديگري دعوت شود که آموزش‌هايي ديده و با مسايل آشناست. اين يک بعد قضيه هست يعني بعد عمومي ‌مساله است که به پيشگيري برمي‌گردد.

سلامت : وقتي دانش‌آموزي در مدرسه دچار مشکلي شده است، مشاور به چه شکل مي‌تواند کمک کند؟

بله، اين بعد دوم قضيه است که مي‌توان آن را جنبه «درمان»، در مقابل پيشگيري، ناميد و بر مي‌گردد به زماني که مساله شدت پيدا کرده باشد و در اين حالت بايد اقدامات درماني نيز صورت گيرد. برمي‌گردد به زماني که مساله حاد مي‌شود که به درمان مي‌رسيم. به عنوان مثال، زماني که نوجوان دچار انحراف اخلاقي شده و يا به ايدز و اعتياد مبتلا شده باشد يا آنجايي که ديگر مشاور بايد اقدامي انجام دهد. معمولاً در اينجا بايد اقدام کلينيکي گسترده تري صورت بگيرد، مشاور بايد فرد را به روان پزشک، روان شناس باليني يا مددکار اجتماعي که مي‌تواند رابط بين مدرسه و خانواده باشد، معرفي کند که اين مستلزم اين است که مشاور با متخصصان بالادستي خود ارتباط داشته باشد. دانش آموز را ارجاع بدهد و بعد پيگيري کنند چون ممکن است فردي را که معرفي کرده نياز به بستري يا پيگيري‌هاي عميق تر داشته باشد. ما در اين زمينه هم نياز به برنامه‌ريزي‌هاي بيشتري داريم.

سلامت : بعضي معتقدند مطرح کردن اين صحبت‌ها و موضوعات مرتبط با سلامت جنسي، براي بچه‌ها و دانش آموزان مشغوليت‌هاي ذهني پيش از موعد ايجاد مي‌کند و در نتيجه نبايد خيلي به بچه‌ها اطلاعات داد. نظر شما چيست؟

ما مي‌گوييم يک حد ميانه را بايد رعايت کرد. اين نگراني درست است اما به خاطر اين نگراني، ما نمي‌توانيم اطلاعات اساسي و موردنياز فرزندان‌مان را به آنها ندهيم چون در اين صورت حس کنجکاوي باعث مي‌شود که پاسخ آن را از منابع ناسالم و حتي منحرف‌کننده جستجو کند. ما آن طرف قضيه را هم بايد ببينيم. ضمن اينکه بايد هوشيار باشيم که اگر در اين سن، اطلاعات لازم را به نوجوانان مطابق با جنسيت و سن وي به آنها ندهيم، آنها در زمان بزرگسالي دچار اختلالات روحي و رواني و حتي تربيتي مي‌شوند و علاوه بر آن، احتمال اينکه بتواند زندگي سالم و موفقي در آينده داشته باشند،‌ کم مي‌شود اما نکته در اينجاست که بايد مسايل را به‌ تدريج و درجاي خود و به ميزان لازم به بچه‌ها منتقل کنيم و شرط لازم هم اين است که مشاور ارتباط صحيحي با بچه‌ها برقرار کرده باشد تا در موقع لزوم، بتواند به او آموزش هم بدهد و سوالات وي را به‌طور مناسب پاسخ دهد.

سلامت : و اين آموزش‌ها دقيقا از چه سني بايد شروع شود؟

معمولا در روان شناسي مي‌گوييم وقتي که خود فرد مي‌آيد سوال مي‌پرسد، بهترين و مناسب‌ترين سن براي دادن آموزش است. آنجا بايد به صورت درست جواب بدهيم و در کنار پاسخ به سوال، مطالب ديگري که لازم است را نيز به او منتقل کنيم.

چه بايد کرد؟

بايد توجه داشته باشيم که ما از طريق آموزش زمينه را براي تغيير نگرش ايجاد مي‌کنيم. در واقع آموزش وسيله است و تغيير نگرش مي‌شود هدف. نگرش مورد نظر ما اين است که افراد بدانند که سلامت جنسي بخشي از بهداشت رواني خود آنهاست. چون تغيير نگرش در سنين بالاتر خيلي مشکل است. نکته دوم اين است که در هر مرحله‌اي بايد بخشي از مسايل را آموزش داد تا آموزش يک روند و سير طبيعي پيدا کند ولي اگر يک دفعه اين آموزش‌ها بخواهد هجوم بياورد، فرد مشکل پيدا مي‌کند. نکته سوم اينکه در آموزش مسايل جنسي قرار نيست که ما فقط به بحث رابطه جنسي بپردازيم. مسايل پيراموني مثل برقراري رابطه يا حريم خصوصي اين موارد هم بخشي از تربيت جنسي فرد است که در برخي از موارد بايد از سنين پايين‌تر به آن پرداخته شود.
جاي بعضي آموزش‌ها در پيش دبستاني و دبستان است. از جمله اينکه در اين سن، بچه‌ها بايد به تدريج حريم‌ها را ياد بگيرند و آن وقت است که آموزش ما يک روند طبيعي پيدا مي‌کند و اينکه اجازه ندهند که هر کسي لمسشان کند. اين موارد را بايد به بچه آموزش داد، در قالب‌هاي جذاب و متناسب بايد با توجه به سن کودک يا نوجوان به وي آموزش داد؛ مثلا به شيوه‌هايي از قبيل نمايش، داستان، بازي‌هاي عروسکي با کودک.
از سوم دبستان تا اول راهنمايي، دوره نهفتگي است، يعني به صورت موقت مسايل جنسي براي فرد مشغوليت ايجاد نمي‌کند. در اين دوره آموزش‌هاي لازم به صورت تدريجي و به شکلي که تابوي آن براي فرد شکسته شود، لابه‌لاي مسايل اخلاقي و ديني بايد آموزش داده شود اما اگر يک دفعه اين آموزش بخواهد هجوم بياورد، ذهن کودک به هم مي‌ريزد. در آموزش مسايل جنسي قرار نيست که ما فقط به بحث رابطه جنسي بپردازيم، مسايل پيراموني مثل برقراري رابطه يا حريم خصوصي نيز بايد آموزش داده شود.
تا اين سن، يعني قبل از بلوغ و قبل از رفتن به دبيرستان نيز آگاهي دادن به صورت عمومي ‌و غيرمستقيم انجام مي‌شود اما وقتي مي‌رسند به سن دبيرستان و بلوغ، بايد برخي موارد ديگر به صورت مستقيم براي آنها مطرح شود که شامل مواردي مانند آموزش مهارت‌هاي ارتباطي، مثل مهارت برقراري رابطه با جنس مخالف و راه‌هاي ارضاي صحيح عاطفي و تهديدهاي موجود در اين زمينه مي‌باشد که مي‌تواند از آن حالت آگاهي بخشي عمومي فراتر رود.
ما بايد همه کمک کنيم. اگر بخواهيم از آسيب‌هايي مثل ايدز و يا انحرافات اخلاقي در جامعه خود به دور باشيم يا سازگاري زندگي زناشويي را بالا ببريم، اگر بخواهيم پدران و مادراني داشته باشيم که آنها هم به نوبه خود فرزندان سالمي تربيت کنند و فرزندان سالمي‌داشته باشند، همه بايد عزم داشته باشند، از والدين، مسوولان مدرسه، دانشگاهيان، صاحب‌نظران و مسوولان مملکتي، همه و همه و اين عزم بايد تدوام داشته باشد، نه اينکه يک دفعه موجي بيايد که برود و باز بعد از مدتي همه فراموش کنند. اين آموزش‌ها بايد نهادينه شوند. اگر غفلت کنيم، مشکلاتي جدي خواهيم داشت. مدارس نقش ويژه‌اي در اين خصوص دارند چون بين 6 تا 18 سالگي فرزندان ما بهترين سال‌هاي عمرشان را در مدرسه مي‌گذارانند. اگر اين فرصت را در مدرسه از دست بدهيم، وقتي که به دانشگاه مي‌رسند، ديگر مي‌شود تهديد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4017
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 31
  • آی پی امروز : 177
  • آی پی دیروز : 247
  • بازدید امروز : 447
  • باردید دیروز : 666
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 2,643
  • بازدید ماه : 8,127
  • بازدید سال : 186,092
  • بازدید کلی : 3,393,146
  • کدهای اختصاصی
    Page Ranking Tool
    تبليغات X